سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راهنمایی و فروش محصولات bebelac ببلاک در ایران
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


روزمرگی های تلخ و شیرین من

 

 

 

سلام

 

بعد از دو ماه و نیم بالاخره اومدم یه سر به اینجا بزنم .

دیروز تولدم بود رفتم توی 28 سالگی  اصلا احساس خوبی ندارم !

چقدر زود همه چیی میگذره! پسرم  آرسام اینجا خوابیده و هی وول میخوره  . 9/9/91 زایمانم بود یعنی چند روز دیگه پسرم دو ماهش تموم میشه!

انگار دیروز بود که دکتر گفت فردا صبح برو بخواب تا عمل بشی آخه آبم کم شده بود و بچه ممکن بود خفه بشه.برای زایمانم هم چون مادرشوهرم میخواست برم پیشش رفتم ساری بیمارستان امیر مازندرانی  عمل کردم. عمل راحتی داشتم و همون فردای زایمان خوب شدم و هر چی دردسر بود برای شیر دادن بچه بود .چون شیر نداشتم و 2 جا همون ساری پیش متخصص اطفال رفتم و اجازه ندادن شیر خشک به بچه بدیم . هی تاکید میکردن فقط شیر مادر.

خلاصه بچم 25 روز گرسنه بود و همش گریه میکرد تا اینکه بردیم  دکتر شیروانی گرگان که فوری بچه رو چک کرد و دید که  نزدیک به نیم کیلو بچه کم شده و اصلا پوستش از بی غذایی چروک میخورد و فوری  شیر خشک ببلاک کامفورت تجویز کرد. الحمدالله سر دو هفته که دوباره بردیم چک کردیم وزنش از 2900 رسید به 3600 کیلو. خدا پدرش رو بیامرزه . انگار بعضی دکترها حالیشون نمیشه و فکر میکنن مادر به خاطر تنبلی میخواد به نوزاد شیر خشک بده.دستم به اون 2 تا دکتر برسه تیکه تیکه شون میکنم .بچم داشت  از گرسنگی تلف میشد.

موقع تولد  وزنش 3270  بود و خیلی خوشکل  و ناز بود .هر پرستاری میومد فکر میکرد دختره .

افسوس که داره کم کم شبیه به پدرش میشه  ....بگذریم

کلا نظم زندگیم بهم خورد.20 روز اول که خونه نبودیم 10 روز خونه مادرشوهر و 10 روز خونه مادرم بودیم و زیاد حالیم نمیشد ولی از وقتی اومدیم خونه به دلیل کارهای خونه و غذا پختن همه چی هول هولکیه . بعضی وقتها غذا هم ایستاده و عجله ای میخورم از دست این وروجک انگار موقع غذا یا خوابم میشه بو میگیره آرزو شد که 2 - 3 ساعت پشت سر هم من بخوابم.

اشکال نداره این هم میگذره .آخ فداش بشم الهی از پریروز تا حالا از چشم راستش اشک میاد موقع گریه و تازه داره لبخند میزنه .البته میزان گریه و جیغش نسبت به خنده 20 برابره چکار میشه کرد دیگه مادر شدن همینه.

باباش که هیچی یک بشقاب برای آدم نمیشوره اصلا کلا از گردونه دلم حذف شد  و فقط پسرم تو دلم جاداره! تازه آقا برعکس شد 2 شب در هفته از ساعت 10 شب تا ساعت یک و نیم شب میره فوتبال و منو تنها میزاره .انگار که میخوان بهش مدال المپیک بدن

کارش هم شده اداره کل و ما باید کوچ بکشیم بریم گرگان .خدایا کی میخواد با این بچه کوچیک اساس کشی کنه؟؟؟؟




موضوع مطلب :

پنج شنبه 92 آبان 30 :: 5:42 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 18
  • بازدید دیروز: 11
  • کل بازدیدها: 410299
امکانات جانبی